دســـتـاوردها و آثـــار اعتــکاف
اعتکاف مجمع برکات و محل نزول عنایات الهی است و عنایت خداوند به معتکف فراوان و گسترده است. در ادامه به برخی از آثار و دستاوردهای اعتکاف می پردازیم.
*انس به تنهایی
هر فرد به ناچار مراحلی در پیش دارد که برخی از آن ها بسیار سخت است. از جملة آن تنهایی قبر و قیامت است. در آن لحظات درد تنهایی فشار عجیبی بر انسان وارد می کند و احساس تنهایی و وحشت خود نوعی عذاب الهی محسوب می شود.
اعتکاف، انسان را با تنهایی آشنا و مأنوس می کند. شب اول قبر شروع تنهایی انسان است که در روایات و ادعیه به سختی این مرحله اشاره شده است.1 انسان در اعتکاف می تواند به این نتیجه برسد که می تواند در تنهایی با أنس با خداوند ساعات خوشی داشته باشد. حتی در قبر هم می تواند با خدا رفیق باشد و احساس تنهایی نکند. انسان با تمرین اعتکاف می آموزد چگونه از ساعات خلوتش استفاده کند و در می یابد که در سفرها و تنهایی ها، چه کسی را به عنوان رفیق انتخاب کند تا همیشه همراهش باشد.
*آشتی با خود و خدا
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، در معرض معاشرت با دیگران است. در این معاشرت نوعی داد و ستد انجام می شود که در آن، انسان بخشی از موجودی فکری و فرهنگی خود را به دیگران می دهد و در مقابل، از آن ها نیز بخشی از موجودی فکری و فرهنگی را دریافت می کند. انسان همواره مشغول این معاملة عجیب است؛ ولی در اعتکاف، خداوند مشتری می شود و توجه به او اساس کار قرار می گیرد. در اعتکاف چنان زمینه ای که با افراد به آن نحو دادوستد داشته باشد ندارد و انسان پی می برد که در همه حال، بهترین مونس خداوند رحیم است و شایسته نیست کسی را به جای او انتخاب کرد.
*فرزندان خوب و صدیق
فرزند سالم و صالح یکی از ثمرات حیات انسان محسوب می شود که مورد اهتمام و درخواست انبیای الهی بوده است.2از سوی دیگر آن ها امانت های خداوند در دست ما هستند که مسؤولیت حفظ و حراست آن ها بر دوش ماست؛ لذا باید از تمام ظرفیت ها جهت انجام این مسؤولیت و حفظ این امانات الهی استفاده کرد. اعتکاف یکی از این ظرفیت ها به شمار می رود.
در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن چنین می خوانیم:
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ وَ کلاًّ جَعَلْنا نَبِیا * وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیا؛3
اسحاق و یعقوب نتیجة یک عزلت ابراهیم علیه السلام است. علاوه بر آن خداوند لسان صدق یعنی نام نیک و مقام برجسته در میان امت ها برای حضرت ابراهیم و ذریه او قرارداد که رحمت بزرگ الهی است و ارتباط ذریه را با انسان نشان می دهد. البته نباید فراموش کرد که با توجه به این آیه و آیات دیگر4در این موضوع، اعتزال به شرط این که از دو زاویه و با دو نگرش باشد تأثیر به سزایی دارد؛ یکی کناره گیری از «جسم مردم» و دیگری دوری از «فکر مردم» که ثمره اش توحید است و به انسان حیات می دهد. به تعبیر دیگر باید اعتزال انسان را از گرفتاری های جامعه مثل آداب و رسوم و اعتقادات غیر صحیح جامعه بیرون بیاورد تا استحقاق «وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ» را پیدا کند؛ نه این که ما از جسم مردم فاصله بگیریم؛ ولی مثل مردم فکر باطل و اعتقادات باطل داشته باشیم.
*گشایش در امور
آسمان و زمین همه سربازان خداوند عزیز هستند و از او5 دستور می گیرند. انسان ها نیز برای گشایش مشکلات خود باید به خداوند متوسل شوند؛ لذا حل و فصل امور فقط به کوشش و تلاش ظاهری ما بستگی ندارد. پشت پرده خبرهایی است که تسهیلات از آنجا می آید.6 از این جهت در روایات دارد که اشتغال به تسبیح و تقدیس خدای متعال و استغفار بعد از نماز صبح، انسان را به رزق نزدیک تر می کند تا حرکت و تلاش ظاهری.7 پشتوانة عظیمی از عالم معنا باید دست به دست هم بدهند تا یک نفر کارهایش سهل و آسان بشود. ممکن است برخی که با قواعد معنوی آشنا نباشند خیال کنند عزلت ظاهراً باعث اضافه شدن مشکلات می شود، اما یکی از راه های آسان شدن امور است. خدای متعال بعد از بیان خلوت گزینی اصحاب کهف چنین می فرماید:
ینشُرْ لَکمْ رَبُّکم مِّن رَّحْمَتِهِ ویهَیئْ لَکم مِّنْ أَمْرِکم مِّرْفَقًا؛ 8
پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما می گستراند؛ و در این امر، آرامشی برای شما فراهم می سازد! و کارهایتان را آسان می کند.
مـــــنـــابــع:
1. دعای ابو حمزه ثمالی امام سجاد به درگاه خداوند چنین عرض می کنند أبکی لِخروج نفسی، ابکی لظلمة قبری، ابکی لضیق لَحَدی….
2. آیاتی از قران بر در خواست حضرت ابراهیم وحضرت زکریا دلالت دارد؛ از جمله: سوره انبیا: 89 و سوره ابراهیم: 74.
3. سوره مریم: 49-50.
4. سوره مریم: 48 و سوره کهف: 16.
5. سوره فتح: 7 «وَللهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزاً حَکیماً».
6. سوره ذاریات: 22 «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکمْ وَ ما تُوعَدُونَ».
7. امیرالمؤمنین علیه السلام: «الْجُلُوسُ فِی الْمَسْجِدِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَی طُلُوعِ الشَّمْسِ أَسْرَعُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِی الْأَرْض» بحارالأنوار، ج 10، ص 90.
8. سوره کهف: 16.