شهید مطهری از منظر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان عزیز
روز معلم را خدمت تمامی اساتید و معلمان گرامی تبریک عرض می کنم
در روزی که منتسب به استاد شهید مطهری است ، بد نیست بررسی داشته باشیم روی نظر امام خمینی و امام خامنه ای بزرگوار در مورد این شهید عالی مقام
امام خمینی ( ره ) درمورد ایشان می فرمایند :
ینهایی که مثل آقای مطهری، که اذیتش به یک مور نرسیده است من قریب بیست سال این مرد را می شناسم یک آدم به آن سالمی، یک آدم به آن ادب، به آن انسانیت، این را محکوم به قتلش می کنند. چرا؟ چه کرد آقای مطهری؟ کی را کشته است؟ چه کرده؟ این بشرنیست؟! این انسان فیلسوف، عالم، فقیه، این بشر نیست؟ این بشر را این طور می کشند بدون این که یک جرمی داشته باشد. جرم آقای مطهری چه بود؟ چه کرده بود؟ جرم قرنی چه بود؟ آخر چه جرمی کرده بودند که مستحق قتل بودند؟ حالا هم لیست دارند برای کشتن یک عده ای. خیال می کنند که با کشتن آقای مطهری، یا با کشتن امثال آقای مطهری، این نهضت خاموش می شود و دوباره حقوق ملت ما پایمال می شود و دوباره خوب، راجع به آقای مطهری این حقوق بشری ها یک کلمه ننوشته اند، نگفته اند؛ ما که نشنیده ایم که بگویند. این بشر نیست؟! اعتراض نکردند، نگفتند، محکوم نکردند آن کسی را که کشته است.»
گرچه انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند متعال به پیروزی رسید و نهادهای اسلامی انقلاب یکی پس از دیگری در ظرف تقریبا یک سال با آرامش و موفقیت انجام گرفت، لکن برملت ما و به حوزه های اسلامی و علمی خسارت های جبران ناپذیر نیز به دست منافقین ضدانقلاب واقع شد؛ همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام شناس عظیم الشان حجت الاسلام آقای حاج شیخ مرتضی شهید مطهری رحمه الله علیه. اینجانب نمی توانم در این حال احساسات و عواطف خود را نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنم. آنچه باید عرض کنم درباره او آن است که او خدمت های ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانتکار، این درخت ثمربخش را از حوزه های علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن، محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید.
اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروه های ضدانقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیراسلامی فراموش شود.
شما بدانید که چنانچه عالم، هر عالمی باشد، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی پیدا نکند، برای اسلام مضر است، که نافع نیست. آن قدری که از زبان و قلم اشخاصی که تعهد به اسلام نداشته اند و انحراف داشته اند کشور ما صدمه دیده است از توپ و تانک و از محمد رضا و پدرش صدمه ندیده است. صدمه اینها صدمه روحی است. صدمه روحی بالاتر از صدمات جسمی است. چنانچه عالم مهذب نباشد، ولو این که عالم به احکام اسلام باشد. ولو این که عالم به توحید باشد اگر مهذب نباشد، برای خودش و برای کشورش و برای ملتش و برای اسلام ضرر دارد که نفع ندارد. اگر بخواهید خدمتگزار اسلام باشید، خدمتگزار ملت اسلامی باشید، واسیر در دست ابر قدرت ها و آنها که پیوند با ابرقدرت ها دارندنباشید، باید دانشگاه و فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاهند و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند در راس برنامه های تحصیلی شان برنامه اخلاقی و برنامه های تهذیبی باشد؛ تا امثال مرحوم مطهری رحمه الله را به جامعه تقدیم کند و اگر خدای نخواسته برخلاف باشد، آن وقت افراد قابل این افراد را به جامعه می فرستد؛ و اینها جامعه را به فساد می کشند و مردم را به اسارت.
مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبه های مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است. و من کس، دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثنا آثارش خوب است. ایشان بی استثنا آثارش خوب است، انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده، در آن حال خفقان خدمت های بزرگ کرده است این مرد عالی قدر.
همچنین امام خامنه ای (مدّ ظلّه العالی ) درباره ی شهید مطهری می فرمایند :
شهید مطهری( رضوان الله علیه) چشمه فیاض و جوشانی بود. اگر ما به خاطر شهادت ایشان متاسفیم در حالی که شهادت خلعت ذی قیمتی است که خدای متعال بر تن خاصان می پوشاند و آن بزرگوار با شهادت ، به مقامات عالی و معنوی که همه مشتاق آن هستند، عروج کرد علت آن است که این چشمه می توانست برکات جدیدی را به عالم اسلام ارزانی کند. هر یک ساعت و یک روز از عمر با برکت کسی مثل آن شهید بزرگوار، برای امت اسلام و یکایک مردم مسلمان، دارای فایده است، و برای او حسنه.فضیلت مردمی مثل شهید مطهری، واقعا در طول سال ها هم قابل بیان کردن به شکلی که حقش ادا شود، نیست. لذا، بازهم ملت ماباید از مطهری عزیز این شهید بزرگوار بشنود. آن جمله این است که شهید مطهری یک مبارز در راه خدا؛ یعنی یک مجاهد فی سبیل الله بود. منتها جهاد، انواعی دارد. یکی از سخت ترین جهادها این است که در مقابله با هجوم افکار و فرهنگ های غلط و انحرافی و درک غلط جمعی از مردم، انسانی که حق را می شناسد، بایستد و بخواهد از حق دفاع کند و با بیان، با فکر، با منطق و سلاح زبان و قلم، ذهن ها را به سمت آنچه درست است هدایت کند. این، از آن جهادهای بسیار دشوار است و شهید مطهری، این جهاد سخت را سالهای متمادی انجام داد. او انسان بصیر و نافذالبصیره ای بود؛ آدم معمولی نبود؛ بینش تیزی داشت؛ به سطح جامعه نگاه می کرد و اشتباهاتی را که در فهم عمومی ملت ما وجود داشت و متاثر از تلقین دشمنان بود، می فهمید که چیست و شروع می کرد با آنها مبارزه کردن. همین مبارزه، که مبارزه در راه خدا بود، کمک بسیار زیادی به پیروزی این انقلاب کرد؛ چون تا مردم فکرشان درست نباشد، کار درست از آنها سر نمی زند. فکر که درست شد، انسان درست عمل می کند. اعتقاد به یک راه درست که پیدا کرد، در آن راه به حرکت در می آید و آن راه را می پیماید. شهید مطهری به شناخت مردم کمک می کرد که راه را بشناسند. پس، به پیروزی این انقلاب و به هدایت این حرکت عمومی کمک کرد.
هرچه از شهادت آن عزیز (استاد مطهری) می گذرد، آثار و برکات معنوی فکری او، ابعاد تازه تری را از خود نشان می دهد. آثار فکری و علمی آن روحانی بزرگوار، روزبه روز بیشتر در افق مطبوعات کشور و معلومات دینی ما آشکار می شود و انسان می فهمد که یک روحانی متفکر و دارای مسوولیت، چه زندگی پرباری می تواند داشته باشد.
البته آثار بزرگوار شهید مطهری، مثل یاد او زده است. کتاب های شهید مطهری،قابل مردن و قابل تمام شدن نیست. مبادا کسی خیال کند که ما از بعد از انقلاب تا حالا که مرتب کتاب های شهید مطهری را طبع ومنتشر می کنیم، تکراری است. نه، در سخن حق و در کلام حکمت، تکرار نیست. هنوز جامعه و نسل جوان و جامعه فرهنگی و علمی ما، به دانستن همان مطالبی که آن بزرگوار از زبان و قلمش فیضان کرد و در اختیار امت اسلامی گذاشت، محتاجند.
مشتاق نخواهند گذاشت که این مطالب عمیق و عریق، از دست و ذهنیت جامعه خارج بشود. من گاهی می بینم بعضی از افراد درباره شهید مطهری مطلبی می نویسند، یا حرفی می زنند که ناشی از نشناختن مطهری است. مطالب غلط و حرف های عجیب و غریب درباره او می نویسند و بیان می کنند که روح او هم از مطالب و حرف ها خبردار نبود. متأسفانه، این از واقعیات است؛ معنی همان کسانی که یک عمر، در دوران اوج تفکر شهید مطهری با او مبارزه کردند، امرورز چون نام شهید مطهری نام درخشانی است، این جا و آن جا به نام او تمسک می کنند و زیر لوای این نام، بازهمان حرف های خودشان را می زنند.
این قدر حرف هست برای گفتن. دریای آب شیرین بی نهایت قرآن و حکمت قرآنی این قدر مطلب دارد که هرچه شما بنویسید، هرچه ذخیره کنید و هرچه بردارید، کم نمی شود و تکراری هم نمی شود. مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید و کارهای بعدی را روی آن بنا کنید؛ «العلی محظوره الاعلی/ من بنا فوق بناء السلف».
نکته دیگر این که همان مبارزه موجب شد که مطهری به شرف شهادت نائل شود؛ یعنی آن دشمنی که مطهری را بر زمین انداخت و خون اورا جاری کرد، دشمنی بود که از ارشادها و آگاهیهایی که او به مردم می داد، صدمه می دید. چون شهید مطهری در مقابل التقاط ایستاد، در مقابل نفاق ایستاد، در مقابل تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتی را ترویج کرد، لذا کسانی که با این چیزها مخالف بودند، او را برزمین انداختند. اگر دستشان می رسید، هر کسی را هم که شبیه مطهری و کوچک تر از مطهری و در راه مطهری بود، بر زمین می انداختند، اما خدای متعال به آنها این فرصت را نداد و ان شاء الله، هرگز هم نخواهد داد.
ویژگی های شهید مطهری
درزمینه مسائل فکری، سه خصوصیت در ایشان بود:اولا آدمی قوی الفکر و متفکری حقیقی بود، مرحوم مطهری انصافا یک عنصر پیشرو و طلایه دار بود. غیر از همه محسناتی که در ایشان بود، فکر عمیق، علم وافر قلم بسیار شیوا و رسا، و بقیه خصوصیاتی که در نحوه کار فکری ایشان وجود داشت، به نظر من این خصوصیت خیلی مهم است که آقای مطهری پیشرو بود، وقتی ایشان شروع به این کار اساسی کرد، کمتر کسی به این فکرها بود، چرا، کار به اصطلاح اسلامی روشنفکری می شد و نوشته های فراوانی ارائه می گردید، اما غالبا در سطوحی نبود که بتواند اهل فکر را قانع کند و در مستمع ایجاد تفکر کند. ایشان مرد بسیار عمیق و متفکر و اهل استدلال بود؛ بنابر این مطلب او قانع کننده بود. با این مایه، ایشان وارد میدان طرح مسائلی می شد که آن مسائل را دیگران واقعا قادر نبودند، مطرح کنند. فرض بفرمایید وقتی ایشان در باب توحید وارد بحث می شود، در همان مقدمات و پاورقی های کتاب اصول فلسفه مرحوم آقای طباطبایی، شبهات زیادی را مطرح می کند که بعضی ها از طرح آن شبهات ممکن است تنشان بلرزد. ایشان با شجاعت تمام این شبهه ها را مطرح می کند و آن چنان آن ها را پاک می کند که اثری از شبهه باقی نمی ماند؛ این خیلی مهم است. مقاله ای که ایشان در سال۴۶ یا۴۷ در باب ختم نبوت نوشتند، شبهات مربوط به خاتمیت را صریح، روشن و قوی مطرح می کند. ممکن است کسانی از طرح این شبهه ها نگران شوند و بگویند این شبهه ها با ذهن مستمع چه خواهد کرد؛ لیکن آن چنان از عمق موارد می شود و چنان بنای شبهه ار متلاشی می کند که انسان احساس می کند هر خواننده ای اگر اهل فکر باشد، قطعا قانع و راضی از این جا بیرون خواهد آمد. ایشان اول بار این کار را در ایران شروع کردند. البته مرحوم آقای طباطبایی در سطح دیگر این کار را کردند؛ منتها کار آقای طباطبایی جنس باب خواص محض است؛ یعنی دیگران اصلا نمی توانند استفاده کنند.چیزی که در دنیای روشنفکری آن روز، دنیای جوان ها، فکرهای جدید و واردات فکری جدید مطرح بود، فقط با کار آقای مطهری علاج می شود.
دوم این که در ارائه و اشاعه مبانی فکری، هیچ قصدی جز قربه الی الله، ترویج دین، ترویج حق و مبارزه با باطل نداشت. در ایشان و در عمل شخصی شان، اخلاص وجود داشت که طبعا خصوصیت او را محسوس می ساخت. فرض بفرمایید بعضی اهل فکرند؛ اما فکر را برای خاطر خدا مطرح نمی کند، بلکه برای مثلا اظهار ملایی خودشان، برای خوشایند دل مردم و برای این که بگویند ما فیلسوف هستیم،مطرح می کنند. شهید مطهری این گونه نبود. ایشان فکر را برای خدا و برای اسلام مطرح می کرد. حقیقتا می سوخت، می جوشید و مطرح می کرد. دلیل باقی ماندن فکر ایشان هم، همان خصوصیت دوم ایشان است. یعنی اخلاص، اثر خودش را می گذارد و خدای متعال به هر کاری که آرزوی اخلاص انجام شده باشد، برکت می دهد.
طبیعت خیلی از پدیده های عالم، نسخ است و هرچه می گذرد، این پدیده ها کهنه تر می شوند. اغلب پدیده های عالم همین طورند، بعضی از پدیده ها هم هستند که هرچه می گذرد نه فقط غبار نمی گیرند، بلکه درخشان تر، پرنمودتر، چشمگیرتر و اثر گذارتر می شوند. پدیده هایی که تکیه بر حقیقت دارند، معمولا این گونه اند. کتاب خدا مظهر کامل این خصوصیت است که هرچه می گذرد، روشن تر می شود. کلمات ائمه(ع)، کلمات پیغمبر و بسا مفاهیمی که از آن بزرگواران نقل شده، در دوره های اول، حتی درست فهمیده نشده است و بعدها قدر این ها را شناخته اند: «رب حامل فقه الی من هو افقه منه»؛ ای بسا کسی که فقهی را، فهمی را، از دین با خودش حمل می کند و آن را به کسی می سپارد که از خودش فقیه تر و آگاه تر است. ای بسا روایتی را یک نفر بلد باشد؛ بر زبان جاری کند، در جمعی آن را بگوید و کسی در بین مستمعین، در پایه ای از معرفت باشد که وقتی این روایت یا حدیث را شنید، نکته ای از آن بفهمد که خود گوینده آن را نفهمیده باشد. این حامل فقه، به آن مستمع، فقه را رساند؛ اما آن مستمع، افقه از این است و بهتر می فهمد.
کلمات بزرگان و ائمه(ع) از این قبیل است. من به روشنی احساس می کنم که بحمدالله افکار مرحوم آیت الله شهید مطهری هم از این قبیل است، یعنی روزی که این کلمات در بین جماعتی گفته می شد، وقع و ارزشی داشت؛ اما حتی آن جماعت معدود که در مقابل جمعیت بزرگ ایران، زیاد نبودند هم، عمق و اهمیت این بحث را آن چنان درک نمی کردند که در دوره های بعد درک کردند و امروز درک می کنند. برای مثال، ایشان درباره علل گرایش به مادیگری، در باب معنای قضا و قدر خیلی از مفاهیم کلام جدید اسلامی، مباحثی را مطرح کردند، که امروز وقتی ما به فضای پیرامونی خودمان در جامعه نگاه می کنیم می بینیم پاسخ پرسش هایی که به روز مطرح می شوند شاید بعضی از این سوالات، آن روز که ایشان مطرح می کردند، آن چنان رایج و شایع نبود؛ اما ایشان با فکر عمیق و نگاه تیزبین و آینده نگر خود، این استفهام ها را دریافت و پاسخ این ها را به نحو وافی داد. اگر این نکته دوم یعنی وافی بودن پاسخ ها نمی بود، طرح پرسش ها و بیان پاسخ ها، ای بسا به ضرر تمام می شد. گاهی بعضی کسان سوالی را مطرح می کنند و پاسخ نارسایی به آن می دهند، که به آن حقیقت ضربه می زند؛ اما این متفکر عمیق، به هر مساله ای که پرداخته، تا خوب بیانش نکرده، از آن عبور نکرده است. البته مسائلی هم هست که در آثار چاپ شده ایشان نیست،اما شاید در آینده ایشان که چاپ می شود ببینیم که آن ها هم بیان شده است.
ان شاءالله که ما هم در فراگیری اندیشه ی این شهید بزرگوار کوشا باشیم
جهت شادی روحش صلوات