کمک آبرومندانه
شخصی که به حضور امام رضا (ع) آمد و پس از سلام عرض کرد:من از دوستان شما و پدران شما هستم،از سفر حج برمی گردم،پولم تمام شده و می خواهم به محل سکونتم بروم،مبلغی را که مرا به وطنم برساند به من بدهید،وقتی که به وطنم رسیدم،وضع مالی من در محل خوب است به همان اندازه که به ن داده ای به نیت شما به فقرا صدقه می دهم.
حضرت رضا(ع) برخواست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتی بازگشت،و دستش را از پنجره ی بالای در،بیرون آورد و به آن حاجی فرمود:این دویست درهم را بگیر و مخارج سفر را با آن تامین کن وقتی که به وطن رسیدی،لازم نیست که از جانب من به فقرا صدقه بدهی،آن را به تو بخشیدم،برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی.آن شخص بسوی وطن خود رفت.
یکی از حاضران از حضرت رضا(ع) پرسید:چرا پول را از بالای پنجره به او دادی،و نخواستی که تو را ببیند.
حضرت فرمودند:از آن ترسیدم که مبادا وقتی که با او رخ به رخ شدم،خواری سوال کردن را در چهره اش مشاهده نمایم.آیا نشنیدی که رسول خدا(ص) فرمود:آن کسی که کار نیکوی خود را بپوشاند پاداش او برابر هفتاد حج(مستحبی) است و آن کسی که آشکارا گناه کند درمانده ی بیچاره است، و آن کس که آن را بپوشاند،زیر پوشش آمرزش خداست.
کتاب احسان و نفاق در سیمای سالکان حق،نویسنده:دکتر ولی الله ملکوتی فر